کیس ریپورت ۹
توضیحات
✅ تحلیل کیس از منظر تحلیل و روانپزشکی
؛ ID: خانم، ۴۲ ساله، لیسانس، خانهدار ،مسلمان شیعه ،متاهل
؛ CC: در ابتدای زندگی مشکلات فراوان داشتیم چند سال با مادر شوهر زندگی کردم خیلی کنترلگر بود منو اذیت میکرد بین من و شوهرم تفرقه میانداخت دروغهای بسیار زیادی میگفت حتی به من تهمتهای بسیار زیادی زد شوهر من چند سال پیش یک بار به من خیانت کرد فهمیدم و عذرخواهی کرد اون کار دادگاهی انجام میده و زنهای زیادی بهش مراجعه میکنند دوستش خانمی رو بهش معرفی کرده که از شوهر شهید جدا میشه و یک بچه داره و حالا فهمیدم که با اون دوست شده حتی شوهرم بهش گفته که من زن دارم ولی اون ولش نمیکنه رمز موبایلشو میدونم مرتب پیش میرم چتها رو دیدم و یکی یک برنامهای توی گوشی اون هستش که صداهاش ضبط میشه اونها رو هم گوش دادم برای خودم سیو کردم گوش میدم گریه میکنم بهش گفته که من تو رو میگیرم تمام کارهای خونمون رو بهش گزارش میده عنوان میکنه که مادرم اومده به مادرم نمیرسه به من نمیرسه غذا غذای نامناسبی گذاشته جلوی مادرم و وقتی که بهش عنوان میکنم که من الان فهمیدم که تو با اون ارتباط داری عنوان میکنه که نه رابطه کاریه و دوستم کار این خانم رو به من سپرده مرتب خونه رو ترک میکنه میره و با این خانم صحبت میکنه اون روز وقتی که دکتر رفته بودیم توی داشبورد گوشی خودم رو گذاشتم و ثبت صداش رو روشن کردم تمام صداهایی رو که توی تلفن بعد از پیاده شدن من با این خانم صحبت کرده بود؛ این خانم دنبال کاره توی جنوب و شوهر من رو ول نمیکنه بهش زنگ زدم فحش دادم گفتم میام شهرتون توی جنوب و آبرو و حیثیت تو رو میبرم و اون عنوان کردش که شوهرت منو ول نمیکنه برو خودت به زندگیت برس در عین حال من میبینم که توی زندگی با شوهرم هیچ مشکلی نداریم رابطه ما با هم خوبه خرج میکنه به من و زندگی میرسه من و دخترم رو مرتب بیرون میبره رابطه جنسی ما هم خوب هست الان قراره که یک مسافرتی بره که گفته که تو بچه هم بیاید با هم بریم منتها من موندم که سر و سنگین باشم بعد از این همه دعوایی که چندین روز به هفته از توی خونه ما سر این خانم هست اگر که قیافه بگیرم براش که امکان داره این توی راه بره و اون زن رو ملاقات کنه و اگر که باهاش برم اون وقت حرمتی بین ما دیگه نمونده اصلاً نمیتونم باهاش خوب باشم و حتماً توی این مسافرت به ما خوش نخواهد گذشت برای من یک ماشین شاسی بلند خریده هنوز داره قسطشو میده و نمیدونم دارم دیوونه میشم که هیچ مشکلی بین ما نیست توی رابطه و حرمت گذاری و همه چیزمون خوبه تمام انرژیم رو برای بچه میزارم که باهات دروس رو کار بکنم و الان در حال حاضر حوصله بچه رو هم ندارم اگر طلاق بگیرم بچهام چی میشه خودم چی میشم از یک طرف نمیتونم خیانتشو تحمل کنم مادرش هم انگار فهمیده رابطهشونو ازش حمایت میکنه خواب و خوراکی ندارم شب تا صبح دارم مرتب گریه میکنم بسیار زود رنج شدم و حتی تحمل دخترم رو هم ندارم
؛ PE: چند ماه است متوجه خیانت شدم اضطراب دارم تپش قلب بیقراری خشم زیاد دارم حواس پرتی پیدا کردم حال بدی دارم گریههای زیاد انجام میدم.حدود ۱۵ سال ازدواج کردم یه دختر ۱۳ ساله دارم شوهرم برای بار دوم به من خیانت میکنه و میدونم این خانم رو سر کار گذاشته ولی در عین حال هم ولش نمیکنه و تماسهاش ادامه داره و این مسئله منو بسیار آزار میده
؛ Ppsy: دیتکت نشد
؛ PM:بیمار خاصی دیتکت نشد
؛ FH: دیتکت نشد
؛ PD: من داروی خاصی نمیخورم بیماری خاصی ندارم فقط وقتی اضطراب میگیرم پپرانول میخورم
؛ Sub: دیتکت نشد
؛_marital_Social: بیشتر با خانواده خودم هستم چند تا دوستم دارم چون دخترم دیرآموزه بیشتر وقتم صرف دخترم میشه
؛ MSE: جنرال اپیرنس ظاهرش تمیز و آراسته هست
؛mood= غم بغض گریه میکنه بعضی اوقات شدید به گریه میافته پریشان حالی داره
افکتبا مود همخوانی داره
سایکو موتور تند تند و آژیته حرف میزنه بعد به گریه میافته و بیقرار میشه
؛کلام =اکثراً تند تند حرف میزنه حرفها رو تکرار میکنه و گذشته رو بسیار مرور میکنه
در جواب دادن همکاری میکنه
علائمی از سایکوز هذیان و توهم دیتکت نشد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.